جواب صرف متوسطه

حل تمارین صرف متوسطه درس 3

فهرست مطالب

جواب های صرف متوسطه

درس سوم:  پاسخنامه صرف متوسطه

پرسش میانی :

فعل به لحاظ کمیت (تعداد حروف) و کیفیتِ حروفِ اصلی دارای چند تقسیم است؟

پاسخ:

فعل به لحاظ کمّیّت حروف اصلی، یا ثلاثی است یا رباعی و در هر یک از این دو حالت، یا مجرد است یا مزید.
همچنین فعل به لحاظ کیفیّت (نوع) حروف اصلی، یا سالم است یا ناسالم و در حالت ناسالم بودن، یا مهموز است یا مضاعف است یا معتلّ یا معتلّ و مضاعف (مثل : حَیَّ) یا معتل و مهموز (مثل: وَأَیٰ یَئِی= وعده دادن) یا مضاعف و مهموز (مثل: أَنَّ یَأِنُّ= ناله کردن به دلیل درد).



پرسش و تمرین:

1. ملاک تقسيمات ده‏گانه فعل:

2. اصطلاحات ذيل را با ذکر مثال تعريف کنيد.
• ثلاثى: فعلى است که داراى سه حرف اصلى باشد؛ مانند: جَلَسَ.
• رباعى: فعلى است که داراى چهار حرف اصلى باشد؛ مانند: زَلْزَلَ.
• مجرد: فعلى است که اولين صيغه فعل ماضى، هيچ حرف زايدی نداشته باشد؛ مانند: کَسَبَ.
• سالم: فعلى است که در حروف اصلى آن، همزه، حرف تکرارى و حرف علّه (و، ى، ا) نباشد؛ مانند: ضَرَبَ.
• متعدّی: فعلى است که افزون بر فاعل، مفعول نيز مى‏طلبد؛ مانند: نَصَرَ سَعِيدٌ زَيداً (سعيد، زيد را يارى کرد).

• متصرف: فعلى است که ماضى، مضارع و امر داشته باشد و به صورت کامل صرف شود؛ مانند: نَصَرَ (ماضى)، يَنْصُرُ (مضارع)، اُنْصُرْ (امر).
• مبنى: فعلى است که آخر آن به حسب تغيير عامل، تغيير نمى‏کند؛ مانند: ضَرَبَ إنْ ضَرَبَ.
• معلوم: فعلى است که به فاعل خودش نسبت داده شده باشد؛ مانند: نَصَرَ عَلِيٌّ سَعِيداً (على، سعيد را يارى کرد).
• مجهول: فعلى است که فاعل آن در کلام ذکر نشود و به مفعول نسبت داده شود؛ مانند: نُصِرَ سَعِيدٌ (سعيد يارى شد).

حل تمرین صرف  

مطالعه و پژوهش:

▪ آیا در کتاب‌های صرفی برای فعل تقسیماتی بیش از ده تقسیم و یا کمتر از ده تقسیم ذکر گردیده است؟ با بررسی منابع ذیل و سایر کتب صرفی، پاسخ را دریافته و در هر صورت ملاک تقسیمات را تعیین کنید.

پاسخ:

در علوم العربیه ده تقسیم به شرح ذیل برای فعل آمده است:
1. تقسیم آن به ثلاثی و رباعی و هر یک از آنها به مجرد و مزید، به اعتبار تعداد حروف اصلی و وجود یا عدم وجود حرف زائد در آن.
2. تقسیم آن به ماضی، مضارع و امر، به اعتبار صیغه و بنای فعل.
توجه: تقسیم فعل به ماضی، مضارع و امر به لحاظ زمان که در کتاب صرف متوسطه آورده شده، از باب مسامحه و به تبع برخی کتب صرفی دیگر است.
3. تقسیم آن به اصلی و ملحق بودن، به اعتبار ثلاثی بودن آن از نظر ماده و صیغه و عدم آن(فعل ملحق به جهت ماده ثلاثی مزید و به جهت صیغه و وزن رباعی است).
4. تقسیم آن به سالم و غیر سالم، به اعتبار خالی بودن حروف اصلی آن از تضعیف، همزه و حرف عله و خالی نبودن حروف اصلی از یکی از اینها.
5. تقسیم آن به خبری و انشایی، به اعتبار اخبار متکلم از چیزی و عدم اخبار او بلکه ایجاد کردن یک معنای طلبی یا غیر طلبی توسط او.
6. تقسیم آن به مثبت و منفی، به اعتبار وجود حرف نفی قبل از آن و عدم وجود حرف نفی قبل از آن.
7. تقسیم آن به لازم و متعدّی، به اعتبار قبول مفعول و عدم قبول مفعول.
8. تقسیم آن به معلوم و مجهول، به اعتبار نسبت آن به فاعل و عدم نسبت آن به فاعل، بلکه نسبت آن به مفعول.
9. تقسیم آن به ماضی، حال و مستقبل، به اعتبار زمان وقوع آن است که این تقسیم شامل فعل نیز – که یکی از اقسام کلمه است- می‌شود:
1. تقسیم آن به صحیح و معتل، به اعتبار وجود حرف علّه بین حروف اصلی و عدم آن.
2. تقسیم آن به مهموز و غیر مهموز، به اعتبار وجود حرف همزه بین حروف اصلی و عدم آن.
3. تقسیم آن به مضاعف و غیر مضاعف، به اعتبار همجنس بودن عین‌الفعل و لام‌الفعل و عدم آن.
4. تقسیم آن به ملحق و غیر ملحق، به اعتبار اضافه شدن حرفی به میانه یا آخر فعل به دلیل شبیه‌شدنش به کلمه دیگری در تصرفات ظاهری آن کلمه و عدم این اضافه. و
در کتاب صرف کاربردی، خصوص فعل نیز به شکل زیر تقسیم گردیده است (البته این تقسیمات به صورت یک‌جا در یک فصل یا قسمت خاصی از کتاب ذکر نشده است، بلکه بخشی از آنها را می‌توان با مراجعه به سر فصل‌های کتاب تا آخر جلد(1) به دست آورد):
1. تقسیم آن به خبری و انشایی، به اعتبار دلالت بر حرکت و به وقوع پیوستن یک حدث و عدم آن، بلکه دلالت بر حرکت چیزی که حدث، متعلق آن است نه حرکت خودِ حدث؛ مثلاً ذَهَبَ (رفت)، بر به وقوع پیوستن خودِ مفهوم «رفتن» دلالت می‌کند، ولی اِذْهَبْ (برو)، بر به وقوع پیوستن رفتن دلالت نمی‌کند، بلکه بر به وقوع پیوستن «طلبِ رفتن» دلالت می‌کند.
2.تقسیم آن به ثلاثی و رباعی، به اعتبار تعداد حروف اصلی.
3. تقسیم آن به مجرد و مزید، به اعتبار وجود حرف زائد در صیغه اول ماضی و عدم آن.
4. تقسیم آن به معلوم و مجهول، به اعتبار اسنادش به فاعل حقیقی و عدم آن، بلکه اسنادش به مفعول.
5. تقسیم آن به لازم و متعدی، به اعتبار نیازش به مفعول و عدم نیازش.
6. تقسیم آن به صناعی (منحوت) و غیر‌صناعی، به اعتبار ساخته‌شدنش از غیر مصدر و عدم آن (یعنی ساخته‌شدنش از مصدر).
7. تقسیم آن به متصرف و غیرمتصرف، به اعتبار دارا بودن تمام چهارده صیغه ماضی و مضارع و امر و عدم این خصوصیت.
تعداد این هفت تقسیم و چهار تقسیمی که برای مطلق کلمه گفته شد، به عدد یازده می‌رسد؛ علاوه بر اینکه در کتاب صرف ساده صفحه 191 تا 193، بین فعل غیر متصرف و جامد فرق گذاشته است و از این نظر نیز می توان فعل را به جامد و غیر جامد تقسیم کرد و آن را کنار تقسیم فعل به متصرف و غیر متصرف قرار داد.
توجه: در کتاب صرف کاربردی، افعال ناقصه دارای معنای حرفی معرفی شده و حقیقتاً فعل به‌شمار نیامده‌اند؛ از این رو فعل در آنجا به تام و ناقص تقسیم نشده است.

8. تقسیم آن به ماضی، حال و مستقبل، به اعتبار زمان وقوع آن.
9. تقسیم آن به جامد و متصرف، به اعتبار صرف شدن صیغه‌ها و اقسام مختلف آن و عدم این خصوصیت.


برچسبها: جواب های صرف متوسطه , مهموز و غیر مهموز , مجرد و مزید  , متصرف و غیرمتصرف ,  حال و مستقبل ,  جواب تمرینات صرف 

بیشتر بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درسنامه نهج البلاغه

کلیک کنید

درسنامه صحیفه سجادیه

ادامه
ارتباط با ما
اشتراک در خبرنامه
نماد اعتماد